نه در اندیشهٔ من کار زار کفر و ایمانی


نه در جان غم اندوزم هوای باغ رضوانی

اگر کاوی درونم را خیال خویش را یابی


پریشان جلوه ئی چون ماهتاب اندر بیابانی